گروهی از قورباغه ها از بیشه ای عبور می کردند . دو قورباغه از بین آنها درون گودال عمیقی افتادند.وقتی دیگر قورباغه ها دیدند که گودال چقدر عمیق است ،به دو قورباغه گفتند آنها دیگر می میرند. دو قورباغه نصایح آنها را نادیده گرفتند و سعی کردند با تمام توانشان از گودال بیرون بپرند.سرانجام یکی از آنها به آنچه دیگر قورباغه ها می گفتند، اعتنا کرد و دست از تلاش برداشت. به زمین افتاد و مرد.
دست همیشه برای زدن نیست
کار دست همیشه مشت شدن نیست
دست که فقط برای این کار ها نیست
گاهی دست میبخشد
نوازش میکند ، احساس را منتقل میکند
گاهی چشمها به سوی دست توست
دستت را دست کم نگیر
ای مالک،اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی فردا به چشم گناه کار نگاهش مکن،شاید توبه کرده و تو ندانی ((امام علی))
برچهره پر ز نور مهدی صلوات / بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست / بهر فرج و ظهور مهدی صلوات
دیدار یار غایب دانی چه لطف دارد؟
ابری که در بیابان برتشنه ای ببارد . . .
تعجیل در فرج آقا صلوات
تقصیر من است اینکه، کم می آیی
هر گاه شدم اسیر غم می آیی
این جمعه و جمعه های دیگر حرف است
آدم بشوم ، سه شنبه هم می آیی . . .
اللهم عجل لولیک الفرج
به نام او که ابر را گریاند تا گل بخند...